ریشه کن شدن مظلومیت غدیر در عصر ظهور
امامت بزرگترین فریضه عصر ظهور
چیست آن فرائض که در زمان حجه بن الحسن علیه السلام تجدید مى شود؟ آیا نماز و روزه و حج و جهاد است؟ گرچه با این کلام مى توان تمام اینها را از مصادیق فرائض الهى محسوب کرد، ولى اساس آن فرائض چیزى جز امامت نیست؛ همان فریضهاى که در موردش خداوند متعال به پیامبر مىفرماید:
«یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ»(۵۱۱): «اى پیامبر، آنچه را که از سوى پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن، که اگر چنین نکنى رسالت الهى را به انجام نرسانده اى».
به راستى اگر نماز و روزه را جزء فرائض حساب کنیم، بىانصافى است که ولایت و امامت که رکن رکین اسلام است را از دائره بزرگترین فرائض الهى خارج کنیم، چرا که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: «على جان! اگر کسى به اندازه عمر نوح بندگى خدا کند و به اندازه کوه احد طلا و جواهر در راه خدا انفاق کند، و آن قدر عمرش طولانى شود که هزار سفر به حج مشرف شود، و آخر عمر هم بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولى ولایت تو را نداشته باشد، بوى بهشت به مشامش نمى رسد و داخل بهشت نخواهد شد».(۵۱۲)
تجلى امامت در عصر ظهور
باید به منکرین ولایت گفته شود: اگر در نامه اعمالتان عبادتى همچون عبادت حضرت نوحعلیه السلام باشد، هم از جهت کمیّت و هم از جهت کیفیّت، یعنى ۲۵۰۰ سال عبادت همراه با اخلاص و زحمت جهت هدایت مردم به سمت خدا و ابلاغ رسالت؛ و اگر در نامه اعمالتان انفاق بسیار باشد که از قطع وابستگى به دنیا نشأت گرفته است؛ و اگر در نامه اعمالتان حج و عمره بسیار است، همان حج و عمرهاى که با هر طوافش دریایى از گناهان محو مىشود؛ و اگر در نامه اعمالتان ثواب شهید و شهادت در راه خداست، همان شهادتى که خداوند متعال در وصف آن مىفرماید: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فى سَبیلِ اللَّهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»(۵۱۳): «هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند»، با این همه اگر نامه اعمال از ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام خالى باشد، باید از بهشت و نعمت آن چشم بپوشد؛ چرا که منکر ولایت بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد.
حال سؤال اینجاست که اگر فریضه امامت اشرف فرائض است، آیا در عصر ظهور تجلّى و ظهور و بروز نمى یابد؟!
لذا باید گفت: خدایا! فرج تجدید کننده امامت و ولایت را برسان! همان که زنده کننده غدیر و پیامش و زنده کننده نام امیرالمؤمنین علیه السلام است. اما به راستى آیا فریضهاى مهمتر و با عظمتتر از ولایت امیرالمؤمنینعلیه السلام وجود دارد، که زنده کننده فرائض الهى آن را زنده کند؟!
در جواب این پرسش باید گفت: خیر! چرا که خوارزمى در مناقبش مىنویسد: پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله فرمود:
و لا یَقبَلُ اللَّهُ ایمانَ عَبدٍ اِلاّ بِوِلایَتِهِ وَ البَرائَهِ مِن اَعدائِهِ.(۵۱۴)
خدا عمل و ایمان هیچ بندهاى را قبول نمى کند مگر به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و بیزارى از دشمنان آن حضرت.
پس بدون امامت نه توحید ارزشى دارد و نه عقیده به نبوّت، چه رسد به فروع دین مانند خمس و زکات و جهاد.
تجدید فرائض در عصر ظهور
باید پرسید: آیا به غیر از زمان حضرت حجت علیه السلام فرائض الهى تجدید مى شود؟ فریضه مهمِ اطاعت از رسول خدا و اولى الامر او که خداوند درباره اش مى فرماید:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اَطیعوا اللَّهَ وَ اَطیعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنکُم»(۵۱۵): «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر را»!
اگر تا به حال مردم خود را در پوشش اطاعت از رسول خداصلى الله علیه وآله مؤمن معرفى کرده و از اطاعت اولى الامر سرباز زدند، باید بدانند تخلف از اولى الامر تخلف از خداوند و رسول خداست؛ و این آگاهى و بیدارى تنها در زمان ظهور حجت بن الحسن علیه السلام صورت مى گیرد، و آن حضرت مردمِ غفلت زده را متوجه واجب ترک شده مى کند و پیام فراموش شده غدیر را به یادشان مى آورد؛ و تفسیر واقعى و درست آیات الهى را بیان مى کند و مردم را با اولى الامرِ واقعى آشنا مى نماید و دستورات فوت شده الهى را احیاء مى کند؛ و اطاعت واقعى از رسول خداصلى الله علیه وآله را به یاد آنها مى اندازد؛ چرا که اطاعت از رسول خداصلى الله علیه وآله در پیروى از امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ همان اطاعتى که در غدیر خم بر آن از مردم پیمان گرفت.
حدیث ثقلین در عصر ظهور
آیا مدعیان دروغین اطاعت از رسول خداصلى الله علیه وآله حدیث ثقلین را به یاد نمىآورند؟ باید گفت: آنها در عوض اطاعت از اهل بیت رسول خداصلى الله علیه وآله شعار «حَسبُنا کِتابُ اللَّهِ» را سر دادند و مردم را از پیروىِ اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله باز داشتند.
پس باید گفت: خدایا! ظهور احیاء کننده غدیر را برسان؛ همان کسى که با آمدنش غدیر و پیامش رنگ تازهاى به خود مىگیرد.
«اَینَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَّلَمَهِ»: «کجاست آنکه براى برکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیّا گردیده است».
آرى، تنها اوست که با آمدنش ریشه ظلم و ظالم کنده خواهد شد. اگر پرسیده شود که آیا ظالمتر از غاصبین ولایت در این عالم وجود دارد؟ باید گفت: خیر؛ چرا که غصب ولایت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام اساس ظلم و تعدّى است و تمام اقسام ظلم در وجود غاصبین خلافت وجود دارد.
اگر خداوند متعال شرک را ظلم بزرگى معرفى مىکند و مىفرماید:
«اِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظیمٌ»(۵۱۶): «شرک ظلم بزرگى است»؛
باید گفت: آنها که منکر ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام شده و غدیر و پیامش را از ناحیه خداوند متعال ندانسته و در مقابل حضرت علىعلیه السلام جبهه گرفتند، مبتلا به شرک در اطاعت شدند و خود را در زمره ظالمین قرار دادند؛ همان ظلمى که در زمان ظهور به آن رسیدگى شده و ریشه آن قطع مى گردد.
مجازات ظالمین به امامت در عصر ظهور
اگر خداوند متعال تعدى به مردم را ظلم مىداند و مىفرماید:
«اِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَظلِمونَ النّاسَ وَ یَبغونَ فِى الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ اولئِکَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ»(۵۱۷): «مجازات بر کسانى مجاز است که به مردم ظلم و ستم مىکنند و در زمین به ناحقّ ظلم روا مىدارند؛ براى آنان عذاب دردناکى است»؛
باید گفت: آیا آنان که ریسمان به گردن ولى اللَّه انداختند و خلافت او را غصب کردند ظالم نیستند؟ و آیا این ظلم رسیدگى نمىشود و حق مظلوم به او برگردانده نمىشود؟
بله، همانا اوست که در زمان ظهورش غاصبین خلافت را از قبرهایشان بیرون مىکشد و آنها را وسیله امتحان افرادى قرار مىدهد و مردم را امر به بیزارى از آنها مىکند، و سپس آنها را به دار مىآویزاند و بدن پلیدشان را مىسوزاند و خاکسترش را به دریا مىدهد؛ چرا که در حقیقت بنیانگذاران ظلم و تعدى همانها بودند؛ همان ظالمانىکه به غدیر پیامبرصلى الله علیه وآله و داماد و وصى او تعدّى کردند.
آیا ظلمى بالاتر از اینکه مردمى را که طالب فیض هدایت بودند از سرچشمه فیض بىبهره کردند؟ آیا ظلمى بالاتر از اینکه مردم را از عالمترین و معصومترین فرد زمین دور کردند و آنها را در ضلالت قرار دادند؟
غاصبین ولایت در زمان ظهور باید هم جوابگوى حقّ غصب شده امام و مولایمان امیرالمؤمنینعلیه السلام باشند و هم جوابگوى مردمى که طالب نور ولایت بودند، ولى به دست راهزنان راه از این نعمت محروم شدند. اگر غدیر و پیامش به گوش تمام مردم جهان مىرسید دیگر کافر و مشرکى وجود نداشت، و در اسلام نیز این قدر اختلاف و تفرقه بین مسلمانان نبود، تا به وسیله این تفرقه دشمنان اسلام و مسلمین هر روز با حیله و مکرى جدید آنها را مورد استعمار قرار دهند.
انتقام مظلومترین مظلوم در عصر ظهور
اما از همه مهمتر این که در عصر ظهور به مظلومیتِ مظلومترین فرد عالم خاتمه داده مىشود. آیا مظلومیت از این بالاتر که اول مسلمان و ایمان آورنده به رسول خداصلى الله علیه وآله و عالمترین فرد بعد از رسول خداصلى الله علیه وآله و معصومترین شخص شجاعترین، سخىترین، عابدترین و زاهدترین فرد عالم ۲۵ سال خانه نشین شود و مردم نسبت ارتداد به او دهند و حتى جواب سلام او را ندهند؟
آیا مظلومیّتى از این بالاتر که همانها که در روز غدیر خم گفتند:
«بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابنَ اَبىطالِبٍ»(۵۱۸) درب خانه او جمع شدند و خانه او را آتش زدند و همسر او را ما بین در و دیوار قرار دادند؟
آیا مظلومیتى از این بالاتر که خطبه غدیرى که ۱۲۰ هزار نفر شاهد عینى و سمعى او بودند، به فراموشى سپرده شده و صاحب آن با بىتوجهى مردم مواجه شود؟
آرى! در عصر ظهور ابتدا به مظلومیت حضرت على علیه السلام رسیدگى مىشود، و غدیر و پیامش که همان امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام است، احیاء مى شود و بنیانگذاران این ظلم و تابعین آنها مورد مؤاخذه واقع مىشوند و جاهلین از آنها بیدار مى شوند و از کرده خود توبه مى نمایند، و دوستى على علیه السلام و آل او را سرلوحه فکر و عمل خویش قرار مى دهند.
انتقام از غاصبین خلافت در عصر ظهور
اگر خداوند متعال تعدى از حدود الهى را ظلم مى داند و مى فرماید:
«وَ مَن یَتَعَدَّ حُدودَ اللَّهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ»(۵۱۹): «هر کس از حدود الهى تجاوز کند بر خودش ظلم کرده است».
آیا تخلف از دستور رسول اللَّه و امیرالمؤمنین علیهما السلام تجاوز از حدود الهى و ظلم نیست؟! مگر خداوند متعال مؤمنین را امر به اطاعت خود و رسول و اولى الامرش ننموده است؟ مگر نفرموده:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اَطیعوا اللَّهَ وَ اَطیعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنکُم»؟(۵۲۰)
مگر پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله - که طبق صریح آیه اطاعت از او واجب است - در روز غدیر امر به امامت و خلافت امیرالمؤمنینعلیه السلام نفرمودهاند. همان غدیر خمى که ۸۹ نفر از علماى اهل تسنن آن را نقل کردهاند و آن را قطعى دانسته و تخلف از آن را جایز ندانسته اند.مگر خداوند نفرموده:
«قُل لا اَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً اِلاَّ المَوَدَّهَ فِى القُربى»؟(۵۲۱)
پس چرا از حدود الهى تجاوز کردند؟ چرا به واسطه دشمنى با حضرت على علیه السلام خلافت او را غصب کردند و ریسمان بر گردن او انداختند و او را به مسجد کشاندند؟مگر خداوند متعال نفرموده:
«اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَ یُؤتونَ الزَّکاهَ وَ هُم راکِعونَ»؟(۵۲۲)
پس چرا ولىّ اللَّه را رها کردند و تابع مشرکین و کافرانى شدند که به لات و عزى قسم یاد کردند که لحظهاى به محمدصلى الله علیه وآله ایمان نیاوردیم!!
مگر رسول خداصلى الله علیه وآله نفرمودند:
«مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ»(۵۲۳): «هر کس که من مولاى اویم على مولاى اوست»؟
پس چرا تعدّى کردند؟ آرى؛ غاصبین ولایت و پیروان آنها همه در دسته ظالمین هستند، که در عصر ظهور به حساب آنها رسیدگى شده و حقّ غصب شده به صاحب حقّ برگردانده مىشود.
پس صبح و شام براى آمدن آن منجى دعا کنیم و با اشک هاى ریزان بگوییم: «اللهم عجّل لولیک الفرج»؛ چرا که تنها در زمان حکومت اوست که حقّ غصب شده مولایمان به او برگردانده مى شود و نام مبارکش در محل ولادتش و در تمام جهان بر مأذنه ها برده مى شود. تنها در زمان ظهور منجى آخرالزمان است که لبخند خوشحالى بر لبان امیرالمؤمنین علیه السلام و همسر با وفا و مظلومهاش مى نشیند. پس اگر منتظر آمدن آن عصر و زمانى، با قلب و لسان و عمل بگو: «اللهم عجّل لولیّک الفرج».
/ محمد حسین طغیانى
منابع و مآخذ
۱ . قرآن کریم.
۲ . ارشاد القلوب، دیلمى، مترجم: سید عبدالحسین رضایى، ناشر اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
۳ . بحار الانوار، علامه محمدتقى مجلسى، ناشر اسلامیه، سال چاپ مختلف، چاپ مکرر.
۴ . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مترجم: صادق حسن زاده، انتشارات ارمغان طوبى، چاپ اول، سال ۱۳۸۲ش.
۵ . فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه، سید مرتضى فیروزآبادى، ناشر اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۲ق.
۶ . الطرائف، سید بن طاووس، ترجمه داوود الهامى، نشر نوید اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۴ ش.
۷ . مناقب امام على بن ابىطالبعلیه السلام، ابن مغازلى شافعى، ناشر دارالاضواء، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.
۸ . شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانى، موسسه طبع و نشر، چاپ اول، ۱۴۱۱ ق.