loading...
حجه الابلاغ
منوی وبلاگ

سجاد سحرخوان بازدید : 83 دوشنبه 14 مهر 1393 نظرات (0)



غدیر در کلام امام خمینی

emem_khomeini_nasr19.ir (18)

پيام غدير، ولايت و حکومت

من درباره شخصيت حضرت امير(ع) چه مي توانم بگويم و کي چه مي تواند بگويد. ابعاد مختلفه اي که اين شخصيت بزرگ دارد، به گفت و گوي ماها و به سنجش بشري در نمي آيد. کسي که انسان کامل است و مظهر جميع اسماء و صفات حق تعالي است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالي بايد هزار باشد و ما از عهده بيان حتّي يکي اش نمي توانيم برآييم. اين شخصيت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسي نمي تواند در حول و حوش او سخن بگويد؛ از اين جهت، من در اين موضوع بهتر مي دانم، که ساکت باشم. لکن مسئله اي را که بهتراست ما بگوييم، انحرافاتي است که براي ملت ها و خصوصاً براي شيعيان اين حضرت پيش آمده است در طول تاريخ و دست هايي که اين انحرافات را از اول به وجود آورده اندو توطئه هايي که بوده است در طول تاريخ و اخيراً در اين سال هاي اخير، سده هاي اخيرپيش آمده است، آن ها را عرض کنم. مسئله غدير،مسئله اي نيست که بنفسه براي حضرت امير(ع) يک مسئله اي پيش بياورد، حضرت امير مسئله غدير را ايجاد کرده است. آن وجد شريف که منبع همه جهات بوده است، موجب اين شده است که غدير پيش بيايد. غدير براي حضرت امير(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غديرآمده است. خداي تبارک و تعالي که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسي نيست که بتواند عدالت را به آن طوري که بايد انجام بدهد، آن طوري که دلخواه است انجام بدهد. مأمور مي کند رسول الله را که اين شخص را که قدرت اين معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد کند و يک حکومت الهي داشته باشد، اين را نصب کن. نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست که از مقامات معنوي حضرت باشد؛ مقامات معنوي حضرت و مقامات جامع او اين است که غدير پيدا بشود.
emem_khomeini_nasr19.ir (44)
و اين که در روايات ما از آن زمان تا حالا اين غدير آن قدرازش تجليل کرده اند، نه از باب اين که حکومت يک مسئله اي است، حکومت آن است که حضرت امير به ابن عباس مي گويد که به «قدراين کفش بي قيمت هم پيش من نيست» آن که هست اقامه عدل است.
آن چيزي که حضرت امير(ع) و اولاد او مي توانستند درصورتي که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به طوري که خداي تبارک و تعالي رضا داد، انجام بدهند، اين ها هستند، لکن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد، نه براي اين است که چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اين ها خوب است، اما مسئله اين نيست. مسئله اين است که ياد بدهند که غدير منحصر به آن زمان نيست.
غدير در همه اعصار بايد باشد و روشي که حضرت امير(ع) در اين حکومت پيش گرفته است بايد روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل حکومت است، اين است که قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست. يک چيزي نيست که با نصب آن مقام پيدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوي که بوده است و آن جمعيتي که براي آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، مي بينيم که در عرص صوم و صلوة و امثال اين ها مي آورد و ولايت مجري اين هاست.
ولايتي که در حديث غدير است به معناي حکومت است، نه به معناي مقام معنوي. و حضرت امير (ع) را همان طوري که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن -در روايات است اين- نازل شده است به منازل مختلف، کلياتش سبع و الي سبعين و الي زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يک مکتوب، حضرت امير هم اين طوراست. رسول خدا هم اين طور است. مراحل طي شده است، تنزل پيدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پيدا کرده است، از وجود جامع تنزل پيدا کرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجودمقدس و آن وجود مقدس و اولياي بزرگ خدا. بنابراين، اين که حديث غدير را ما حساب کنيم که مي خواهد يک معنويتي را براي حضرت امير يا يک شأني براي حضرت امير(ع) درست کند، نيست. حضرت امير است که غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب اين شده است که خداي تبارک و تعالي او را حاکم قرار بدهد.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
امیدوارم ان شاء اللَّه، این عید مبارک به همه ملتهاى مظلوم و بخصوص به ملت شریف ما مبارک باشد. خداوند ان شاء اللَّه که با عنایات خاصه خود نظرى به این ملت بزرگ که باید گفت پرچمدار اسلام در این عصر هستند، به اینها عنایت خاصى بفرماید و آنها را از عنایات خاصه خود نصیب بزرگ عنایت بفرماید.
من درباره شخصیت حضرت امیر چه مى‏توانم بگویم و کى چه مى‏تواند بگوید. ابعاد مختلفه‏اى که این شخصیت بزرگ دارد، به گفتگوى ماها و به سنجش بشرى در نمى ‏آید.
کسى که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالى است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالى باید هزار تا باشد و ما از عهده بیان حتى یکى‏اش نمى ‏توانیم برآییم. این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسى نمى‏تواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر مى ‏دانم که ساکت باشم. لکن مسئله ‏اى را که بهتر است ما بگوییم، انحرافاتى است که براى ملتها و خصوصاً، براى شیعیان این حضرت پیش آمده است در طول تاریخ و دستهایى که این انحرافات را از اول به وجود آورده‏اند و توطئه ‏هایى که بوده است در طول تاریخ و اخیراً در این سالهاى اخیر، سده ‏هاى اخیر پیش آمده است، آنها را عرض‏ کنم.
مسئله غدیر، مسئله ‏اى نیست که بنفسه براى حضرت امیر یک مسئله‏ اى پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر براى ایشان ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خداى تبارک و تعالى که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللَّه کسى نیست که بتواند عدالت را به آن طورى که باید انجام بدهد، آن طورى که دلخواه است انجام بدهد مأمور مى ‏کند رسول اللَّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهى داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوى حضرت باشد؛ مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود. و اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده ‏اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ‏اى است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس مى‏گوید که «به قدر این کفش بى ‏قیمت هم پیش من نیست»  آنکه هست اقامه عدل است.
آن چیزى که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و اولاد او مى‏توانستند در صورتى که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طورى که خداى تبارک و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه براى این است که چراغانى بشود و قصیده ‏خوانى بشود و مداحى بشود، اینها خوب است، اما مسأله این نیست.
مسأله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشى که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست ‏اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است، این است که قابل نصب است و الّا مقامات معنوى قابل نصب نیست یک چیزى نیست که با نصب آن‏ مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوى که بوده است و آن جامعیتى که براى آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، مى ‏بینیم که در عرض صوم و صلاة و امثال اینها مى ‏آورد و ولایت مجرى اینهاست.
ولایتى که در حدیث غدیر است به معناى حکومت است، نه به معناى مقام معنوى. و حضرت امیر را همان طورى که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن- در روایات است این- نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الى سبعین و الى زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب، حضرت امیر هم این طور است، رسول خدا هم این طور است. مراحل طى شده است، تنزل پیدا کرده است.
وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت، در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیاى بزرگ خدا. بنا بر این، اینکه حدیث غدیر را ما حساب کنیم که مى‏خواهد یک معنویتى را براى حضرت امیر یا یک شأنى براى حضرت امیر درست کند نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خداى تبارک و تعالى او را حاکم قرار بدهد.
 2 شهریور 1365 - 18 ذى الحجه 1406 // سخنرانی در جماران //

پي نوشت ها:

صحيفه امام، ج20، صص 111-113.


صحیفه امام، ج‏20، ص: 111تا 118

منبع:نشريه موعود،شماره 106
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مهم ترین عامل شکستن بیعت مردم بعد از غدیر چه بوده؟
    مهم ترین عامل فاجعه بزرگ منا چیست؟
    پیوندهای روزانه
    وبلاگ نویسی



    آمار گیر وبلاگ
    آمار سایت
  • کل مطالب : 237
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 65
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 89
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 211
  • بازدید ماه : 635
  • بازدید سال : 2,836
  • بازدید کلی : 50,620
  • تولیدات وبلاگ

    روز شمار غدیر